گزارش دومین جلسه ی بحث آزاد " اندیشه ی من- اندیشه ی تو"
نوشته شده توسط: تارا حیدری
چهارشنبه 31/1/90 دومین جلسه ی بحث آزاد " اندیشه ی من- اندیشه ی تو" با سخنرانی اصغر منصوری نسب در فرهنگسرای شهید شهریاری خورموج برگزار شد.
در ابتدای جلسه ابراهیم شاکری ( دبیر جلسه) و تارا حیدری ( عضو کمیته ی مرکزی) در رابطه با نحوه ی تشکیل جلسات، وبلاگ انجمن، موضوعات جلسات، ارتباط میان اعضاء و ... صحبت نمودند. سپس اصغر منصوری نسب به ارائه کنفرانس خود در رابطه با " عرفان اسلامی" پرداخته و پس از آن به پرسش های حاضران پاسخ دادند.
بیوگرافی مختصر اصغر منصوری نسب:
محقق و مولوی شناس شهرستان دشتی (متولد روستای چاه حسین جمال ) و دارای مدارک لیسانس جغرافیا و فوق لیسانس "علوم سیاسی گرایش اندیشه" بوده، در حال حاضر دبیر دبیرستان ها و استاد دانشگاه های خورموج می باشند.
خلاصه ای از مبحث جلسه:
"عرفان اسلامی"
در ادبیات فارسی " عرفان" یعنی شناخت ذوقی( بر مایه های درونی انسان) و مواجید درونی( دریافت های درونی). و این برعکس اندیشه ی غرب است که مبنای آن بیرونی است.
مراحل تحول درونی:
" توبه": یعنی به هر میل به اندازه ای بها داده شود که نهایتا در جهت سازگاری درونی قرار گیرد.( هیچ میلی حذف نمی شود).
مراحل توبه:
الف)توبه ی قلبی: صادرات درونی انسان بیش از واردات باشد.
ب)توبه ی زبانی: زبان صورت قلب است.
ج)توبه ی چشمی: چشم دیده بان وجود آدمی است.
پس از این سه مرحله " بیداری" رخ می دهد. در این مرحله وجود متعلق به فرد نیست و متعلق به کل است.
پس از آن " طهارت" به وجود می آید. که طهارت شامل طهارت "جسمانی" و "روحانی" است. و مراتب روحانی طهارت نیز شامل "روحانی حداقلی" و "روحانی حداکثری" می باشد.
عبادت معمولی نوعی روحانی حداقلی است و در روحانی حداکثری انسان به " مقام" می رسد.یعنی ساکن شدن در جوار محبوب.
بعد از مقام مرحله ی " قال" است که عارف می تواند با خدا گفتگو داشته باشد.
پس از قال به " حال" می رسد که به زبان نیاز ندارد و هرچه می گوید از دل است.
دین دارای 3 لایه "شریعت" ، "طریقت" و"حقیقت" است که: شریعت بر جسم ما حاکم است، طریقت یک راه است که همگان نمی توانند وارد شود وامتیازات بلند بالایی می خواهد و پس از آن حقیقت است که در این مرحله عارف محرم اسرار می شود.
از نظر عطار انسانی که به مقام حقیقت می رسد، هم " طیار" می شود، هم " سیار"!
منابع:
- -جستجوی تصوفهخ( زرین کوب)
- - امر قدسی( نصر)
- - تشیع و تصوف( صحافی)
- - مصیبت نامه( عطار)
- - منطق الطیر( عطار)
-اشارات و تنبیهات( ابن سینا- ترجمه ی حسن زاده ی آملی)
دستت را به من بده
از اتش بگذریم
آنانکه سوختن همه تنها بودن
سلام یار دبستانی ام اومدم و شاد از حضورت
بر خود لازم می دانم از تلاشهای شاعر ارجمند خانم حیدری که در به روز کردن مطالب وبلاگ نقش ارزنده ای ایفا می کنند تقدیر کنم.امید این بانوی هنرمند در توسعه اندیشه و آگاهی موفق باشند.
پاینده و استوار باشین
خوشحالم که در این موارد بحث هم می شود.البته سمت و سوی اینگونه مباحث کاملن مششخص است.نمی توان آنگونه که باید و شاید حرف زد.عرفان یا شناخت یا راه رسیده به فنا فی الله.دارای چهار مرحله است نه سه مرحله.شریعت که همان دین است و چیزی جز آن نیست.طریقت،معرفت و در آخر حقیقت.که همان غرق در دریای نور حق شدن است.بحث در رابطه بسیار است و مجال اندک.اما همین اندک هم می تواند روشنگر راهی باشد که وصل به حقیقت شود.خوشحالم که جوان خوش ذوقی چون تارا حیدری به این مهم علاقمند است.یا علی مدد...
سلام
........
مطلب زیبا و آموزنده ای بود..ممنون
ارادت من رو هم به جناب منصوری نسب عزیز بیان کنین...
امیدوارم در راه روشنگری چنین بحث های ارزنده ای بیشتر تو جلساتتون مطرح بشه..
ممنون از لطف دوستان
این وبلاگ فقط متعلق به من نیست
بلکه متعلق به انجمن ؛ اندیشه ی من- اندیشه ی تو؛ ست
و خوشحال میشیم که از آثار و نظرات دوستان در وبلاگ و نیز حضور گرمشون در جلساتمون بهره مند بشیم.
پایدار باشید
سلام
چند لحظه قبل با جناب مستدام شیخیانی گپ می زدم ...دوست داشتم می توانستم در جلسات شما شرکت کنم ولی چه کنم که ...
بهر ترتیب ارزوی موفقیت برای تک تکون دارم.
به امید روزی که بتونم بیام تو جلساتتون شرکت کنم.
سلام
امیدوارم از حضورتون در جلسات بهره مند بشیم.
تا اون موقع خوشحال میشیم اگر ارتباطتتون را با انجمن از طریق وبلاگ حفظ کنید.
سلام سرکار خانم حیدری
من که در این بحث حضور داشتم واقعاْ عالی بود
سخنوری استاد منصوری نسب هم که دیگر جای بحثی ندارد و زبانم از تقدیرش کوتاه است
از شما و تمام دست اندر کاران این انجمن تقدیر و تشکر میکنم
واقعاْ در سرزمین علم و ادب جای همچین انجمنی خالی بود که به همت شما و دیگر دوستداران علم و ادب شهرستان برقرار شد
در جلسه ی بعدی هم که با حضور استاد شاکری هست با افتخار شرکت خواهم نمود
و تا رسیدن جلسه ی بعدی لحضه شماری می کنم
به امید دیدار
ارادتمند شما
فرزند کوچک دشتی بزرگ:داود بستان
سلام
از حضورتون خرسندیم
درود
با دوبیتی های محلی آپم و منتظر...
بدرود
با عرض سلام و خسته نباشید
خوشحال میشویم نظر گرانبهایتان را ابلاغ کنید
با تشکر
BTV-NGO.IR
سلام بحث جالبی بوده استفاده بردم اما کاش تو اون جلسه حضور داشتم
خیلی دوست دارم تو جلساتتون باشم سعی خودمو می کنم البته داریم یه تئاتر جدید شروع میکنیم و شرایطم کمی سخت شده
دوستتون دارم هنرمندان پرتلاش
امیدوارم همیشه سربلند باشید
مشتاق حضور سبزتون در جلسات و وبلاگمون هستیم
درود بر خانم حیدری...
و سپاس از نقد زیباتان.
"مو"ی اضافه رو حذف کردم که شعر هم روانتر شد.
بازهم ممنون...
بدرود
سلام...
دشواری کار در این حوزه این است که هیچ منبع و ماخذی که حتی بتوان از آن به عنوان الگو استفاده کرد حداقل در موضوع مردم شناسی ماندستان وجود ندارد...
اصلا در موضوع ماندستان به دقت که بنگرید می بینید کمترین منابع مستند در دسترس نیست و حتی شناسایی منطقه ای تحت عنوان ماندستان با ابهام و شک مواجه است..
البته در برخی منابع پیشین که به راحتی می توان ارزش آنها را دریافت - این منابع به دست ممیزی های مالیات نا آشنا به منطقه و گاه برای گمراه کردن خزانه و بالا کشیدن مالیات این بخش نگاشته شده - از ماندستان تحت عنوان بیابانی لم یزرع نام برده شده که به راحتی می توان دانست این ادعا لافی بیش نیست...
وقتی تمدنهای اولیه در کنار آبها شکل می گیرد چگونه است که در منطقه کم آبی همچون اقلیم فعلی بوشهر رود بزرگ ماندستان از چشم تیزبین پیشینیان بسیار فرزانه ما دور مانده باشد و ...
قطعا یکی از اولین مناطق جمعیتی استان اطراف رود مند و ماندستان بوده و این منطقه است که نطفه شکل گیری دشتی را در خود می پروراند...
ماندستان در مصاحبت با تمدنهای جم و سیراف و برای هم قد شدن با این مناطق توسعه یافته از دانش شهرسازی و ایجاد زیر بناهای توسعه غافل نمانده است...
با نگاهی سطحی نیز می توان در یافت سازه عظیم سد قنطره و بند اسپید از دانش پیشرفته سد سازی و ... در ماندستان بهره برده است ...
اما من متاسفم که منابع مستند چندانی برای عرضه ندارم و تنها با مشاهدات میدانی و تجزیه و تحلیل و مقایسه و مطالعه می توانم این حرفها را بزنم...
شاید اگر باستان شناسان مجرب در این حدود به صورت علمی به کنکاش بپردازند با کمک ابزارهای بازمانده از گذشته های دور بتوانند ماندستان را بازتعریف و شناسایی نمایند ...
اما تا آن روز من برداشتهای خودم از این خطه را می نگارم هر چند معیارهای یک تحقیق علمی را مراعات نکرده باشم...
محبت سرکار مزید...
سلام
خواندم و استفاده کردم.جلساتتان برقرار.دوستی تان افزون.
با سلام
بسیار زیبا و حرکتی به جاست در سرزمین دشتیِ شعر و شور و امیدوارم مستدام و پاینده باشید
درود
از حضورتان بسیار خرسندیم استاد
بگذار آدم ها از سنگ باشند
تو
از نژاد چشمه باش